Saturday, January 31, 2009

leon professional



He deals the cards as a meditation
او برای تمدد اعصابش ورق بازی می کند

And those he plays never suspect
افرادی که با او بازی می کنند هرگز به او مشکوک نمی شوند

He doesn't play for the money he wins
او برای پولی که برنده می شود بازی نمی کند

He doesn't play for respect
برای شهرت هم بازی نمی کند
He deals the crads to find the answer
او ورق بازی می کند تا پاسخ سوالش را بیابد

The sacred geometry of chance
هندسه ی مقدس بخت

The hidden loaw of a probable outcome The numbers lead a dance
قانون پنهان نتایج احتمالی شماره ها رقصی را به راه می اندازند

I know that the spades are swords of a soldier
می دانم که "پیک"شمشیر سربازان است

I know that the clubs are weapons of war
می دانم که "گشنیز"سلاح جنگ است

I know that diamonds mean money for this art
می دانم که "خشت"در این هنر به معنای پول است

But that's not the shape of my heart
اما "دل"شکل قلب من نیست

He may play the jack of diamonds
او شاید سرباز "خشت" بازی کند

He may lay the queen of spades
شاید بی بی "پیک" را وسط بیندازد

He may conceal a king in his hand While the memory of it fades
شاید شاهی را در دستش پنهان کند در جایی که خاطره ى آن محو می گردد

I know that the spades are swords of a soldier
می دانم که "پیک"شمشیر سربازان است

I know that the clubs are weapons of war
می دانم که "گشنیز"سلاح جنگ است

I know that diamonds mean money for this art
می دانم که "خشت"در این هنر به معنای پول است

But that's not the shape of my heart
اما "دل"شکل قلب من نیست

And if I told you that I loved you
اگر کفتم که دوستت دارم

You'd maybe think there's something wrong
شاید فکر کردی که حقیقت ندارد

I'm not a man of too many faces
من مردی با چهره های متفاوت نیستم

The mask I wear is one
تنها یک چهره دارم

Those who speak know nothing
کسانی که حرف می زنند چیزی نمی دانند

And find out to their cost
تنها خود را به رخ می کشند

Like those who curse their luck in too many places
همانند کسانی که همه جا به دنبال بخت می گردند

And those who fear are lost
آنان که ترس را به خود راه دهند گمراه شده اند

I know that the spades are swords of a soldier
می دانم که "پیک"شمشیر سربازان است

I know that the clubs are weapons of war
می دانم که "گشنیز"سلاح جنگ است

I know that diamonds mean money for this art
می دانم که "خشت"در این هنر به معنای پول است

But that's not the shape of my heart
اما "دل"شکل قلب من نیست

Wednesday, January 28, 2009

هزارو یک شب من


هوای گریه دارم

تو این شب بی پناه

دنبال تو میگردم

دنبال یه تکیه گاه

دنبال اون دلی که

تنهایی رو میشناسه

دستای عاشق من

لبریز التماسه

هزار و یکشب من

پر از صدای تو بود

گریه هر شب من

فقط برای تو بود


سکوت شیشه ایم رو

صدای تو میشکنه

تو آسمون عشقم

شعر تو پر میزنه

با تو دل سیاهم

به رنگ آسمونه

تو بغض من میشکنن

شعرای عاشقونه

هزار و یکشب من

پر از صدای تو بود

گریه هر شب من

فقط برای تو بود

بارون


تو بارون که رفتی

شبم زیر و رو ش

دیه بغض شکسته

رفیق گلوم شد

تو بارون که رفتی

دل باغچه پژمرد

تمام وجودم

توی آینه خط خورد

هنوز وقتی بارون

تو کوچه می باره

دلم غصه داره

دلم بی قراره

نه شب عاشقانه است

نه رویا قشنگه

دلم بی تو خونه

دلم بی تو تنگه

یه شب زیر بارون

که چشمم به راهه

می بینم که کوچه

پر نور ماهه

تو ماه منی که

تو بارون رسیدی

امید منی تو

شب نا امیدی

قناری






سلاخی می‌گریست



... به قناری کوچکی
دلباخته بود

Monday, January 26, 2009

نام دوست


غواص ها در اعماق دریا مروارید صید می کنند و من در عمق احساس خویش نام دوست را

Friday, January 16, 2009

My heart


Used to be so easy to give my heart away.
خیلی آسون بود که قلبم رو رها کنم

But I found out the hard way,
اما حقیقتی رو متوجه شدم

there's a price you have to pay.
(و اون اینه که ) بعضی وقتا باید توان بعضی کارا رو پس بدی

I found out that love was no friend of mine.
تازه متوجه شدم که عشق با من دوست نبوده!

I should have known time after time.

باید اینو بارها متوجه میشدم

So long, it was so long ago,

خیلی وقته، این قضیه مال خیلی وقت پیشه

but I've still got the blues for you.

اما هنوز عاشقت هستم

Used to be so easy to fall in love again.
خیلی آسون بود که دوباره عاشق بشم

But I found out the hard way,
اما حقیقتی رو متوجه شدم

it's a road that leads to pain.
این راهی هست که به درد و رنج ختم میشه

I found that love was more than just a game.
و به این نتیجه رسیدم که عشق پیچیده تر از یه بازیه

You're playin' to win, but you lose just the same.

برای بردن بازی می کنی، ولی آخر می بازی

So long, it was so long ago,
خیلی وقته، این قضیه مال خیلی وقت پیشه

but I've still got the blues for you.

اما هنوز عاشقت هستم

So many years since I've seen your face.
چند سالی از اون روزی که صورت زیبای تورو دیدم میگذره

Here in my heart, there's an empty space
و هنوز توی قلبم جای خالیت احساس میشه

where you used to be.
جای خالی که تو توش بودی

So long, it was so long ago,
خیلی وقته، این قضیه مال خیلی وقت پیشه

but I've still got the blues for you.

اما هنوز عاشقت هستم
Though the days come and go,
درسته که روزا میان و میرن

there is one thing I know.
ولی یه چیز رو میدونم

I've still got the blues for you
و اون اینه که هنوز عاشقتم

Wednesday, January 14, 2009

دريا

به پيش روي من،

تا چشم ياري مي كند درياست

چراغ ساحل آسودگي ها در افق پيداست !

درين ساحل كه من افتاده ام خاموش،


غمم دريا، دلم تنهاست .

وجودم بسته در زنجير خونين تعلق ها ست

خروش موج، با من مي كند نجوا،

كه : هرل كس دل به دريا زد رهائي يافت

كه هر كس دل به دريا زد رهائي يافت

بت پرست

براي اينکه بت پرست نباشي، کافي نيست که بت ها را شکسته باشي، بايد خوي بت پرستي را ترک گفته باشي
نيچه

دوری


... ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری

Thursday, January 1, 2009

2009


چترم را بگیر ، هوای بارانی دلت مال من